مقدمه
با وجود آنکه پیادهسازی سیستمهای مدیریت برنامهریزی منابع سازمان (ERP ) منافع غیر انکاری شامل 1) یکپارچگی فرآیندی 2) ایجاد بستر یکپارچه و روان اطلاعات و تجربیات 3) وجود اطلاعات دقیق، بروز و برخط را برای سازمانها دارد، اما با آغاز این نوع پروژهها مسائل و مشکلات جدیدی در سازمانها مطرح میشود که عدم مدیریت آنها میتواند استقرار این سیستمها را با چالش جدی مواجه کرده و نه تنها منجر به شکست این نوع پروژهها شود بلکه بعضی اوقات کل کسبوکار را از دست برود.
هر چند در کشور ما اغلب اوقات علت شکست پروژهها، بیکفایتی مدیران و افراد تیم پروژه و یا نامناسب بودن نرمافزارها و زیرساختهای فناوری اطلاعات اعلام میشود اما واقعیت آن است که نرخ شکست استقرار ERP در سازمانها در دنیا بر اساس گزارش سال 2015 پانوراما بالغ بر 55% است. بر اساس اطلاعات جمعآوری شده در طول سال 2014، 55% پروژههای استقرار ERP با افزایش هزینه و 75% با افزایش زمان همراه بودهاند.
بررسیهای متعددی در زمینه دلایل شکست این پروژهها توسط موسسات تحقیقاتی انجام شده است. در این بین ایساکا ریسکهای راهبردی این پروژهها را در چهار گروه ذیل دستهبندی میکند. نکته حائز اهمیت آن است که بر اساس گزارش پانوراما میانگین زمان استقرار این سیستم حدود 16 ماه و میانگین هزینه بالغ بر 6 میلیون دلار است. لذا لازم است تدابیری اتخاذ شود تا این تغییرات نسبتا طولانی و پرهزینه سازمانی از دید مشتریان سازمان پنهان مانده و بر روی روابط سازمان با سودبران (ذینفعان) خارجی کمترین تاثیر را داشته باشد. یکی از مواردی که به سازمانها در زمینه استقرار این سیستمها با حداقل چالش در ارائه خدمات و محصولات و مدیریت روابط با سودبران خارجی و مشتریان کمک شایانی خواهد کرد استقرار نظامهای راهبری و مدیریت با تمرکز بر فرآیندهای ارتقا ظرفیت کارفرمایی است.
در این مقاله ابتدا به ریسکهای استقرار پروژههای ERP از نگاه ایساکا میپردازیم و در انتها راهکار مطلوب به منظور کاهش این مخاطرات را ارائه میکنیم.
ریسکهای راهبردی استقرار سیستمهای ERP
از دیدگاه ایساکا ریسکهای راهبردی که با پیادهسازی استقرار ERP در سازمانها مطرح است مستقل از محصول نرمافزار و تامینکننده هر سازمان را میتوان در چهار گروه زیر دستهبندی کرد:
- مدیریت پروژه و راهبری طرح
- فرآیندهای کسب و کار و کارکردهای سیستم
- زیرساختهای فناوری و امنیت برنامههای کاربردی
- تبدیل دادهها و واسطهای طرح
از مجموعه مخاطرات ذکر شده دو ریسک نخست (مدیریت پروژه و راهبری طرح، فرآیندهای کسب و کار و کارکردهای سیستم) دربرگیرنده جنبههای سازمانی، فرآیندی و نیروی انسانی و دو ریسک بعدی مرتبط با فناوری است. ایساکا برای هر یک از این چهار حوزه مجموعهای از کنترلهای کلیدی مدیریتی را پیشنهاد کرده است که در صورت مدیریت امکان آسیبرسانی ریسکها را کاهش داده یا به کلی از بین میبرد. تمرکز این مقاله بر ریسکهای دسته نخست و راهکارهای کاهش تهدید آنهاست.
مدیریت پروژه و راهبری طرح
مهمترین دغدغه سازمانهایی که به استقرار ERP اقدام میکنند بیش از آنچه از جنس فناوری و زیرساخت باشد از جنس سازمانی و فرآیندی است. بر اساس گزارش پانوراما میانگین زمان استقرار این نوع پروژهها بر اساس اطلاعات 4 سال اخیر حدود 16 ماه و هزینه متوسط آنها بالغ بر 6 میلیون دلار برای هر سازمان است. نکته مهم آن است که به منظور اجرای موفق این پروژه، در حالی که پروژهای با ابعاد سازمانی با این حجم تغییرات در حال انجام است و کلیه فرآیندهای سازمان را تحت تاثیر قرار میدهد و کلیه پرسنل سازمان در آن مشارکت دارند، لازم است سودبران خارجی از تغییرات مصون مانده و سازمان کمترین تنش را در ارتباطات معمول خود با مشتریان و سودبران خارجی تجربه کند و به عبارت دیگر تغییر از دیدگاه سودبران خارجی پنهان بماند. کنترلهای کلیدی که این مهم را در زمینه مدیریت پروژه و راهبری طرح فراهم میکند عبارتند از:
- مدیریت تغییرات سازمانی و آموزش
- مدیریت طرح و پروژه
- حمایت مدیریت ارشد و تعیین ساختار پاسخگویی
- مدیریت تامینکننده (تامینکنندگان)
- کنترل افزایش انفجاری هزینه پروژه
مدیریت تغییرات سازمانی و آموزش
ریسک مربوط به نحوه مدیریت تغییرات سازمانی و آموزش مهارتها و دانش مورد نیاز برای گذار سازمان در طول زمان تغییرات، اصلیترین ریسک سازمانی پیادهسازیERP گزارش شده است. یک اشتباه متداول در طول بودجهریزی اولیه و فاز طرحریزی پروژه تلاش برای محدود ساختن فعالیتهای مرتبط با مدیریت تغییرات سازمانی و آموزش به منظور کاهش هزینه استقرار ERP است. مرور پروژههای اجرا شده در این حوزه نشان میدهد که پرداختن ناکافی به جنبههای سازمانی و نیروی انسانی با عدم دستیابی به دستاوردهای استقرار ERP در سازمانها نسبت مستقیم دارد.
استقرار ERP بدون مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کاری سازمان قابل انجام نیست. لذا لازم است ابتدا فرآیندهای کسبوکار بازمهندسی شده و تغییرات بهوجود آمده در اسناد سازمانی شامل نمودارهای سازمانی، شبکهای، واسطها، فرآیندها، کنترلهای فرآیندی و خط مشیها مدیریت شود.
در طول اجرای پروژه، مدیریت ارشد سازمان باید از همسویی اهداف استقرار ERP با اهداف راهبردی سازمانی اطمینان داشته باشد. همسویی یعنی 1) هارمونی لازم بین مواردی که به صرف هزینه در حوزه فناوری اطلاعات منتج میشود و اهداف کسب و کار وجود داشته باشد و 2) قابلیت های ایجاد شده توسط فناوری اطلاعات ارزشی کسب و کاری برای مجموعه خلق کند.
سنجش همسویی یک فعالیت چند وجهی و پایان ناپذیر است و هدف تحقق حداکثری آن است. ظهور فناوریهای جدید و علاقه به استفاده از فناوریهای بروز در تیمهای توسعهERP ، ریسک ایجاد شکاف بین اهداف کسبوکار و اهداف فناوری را بیشتر میکند. به طوری که اگر موضوع همسویی به صورت مستمر پایش، سنجش و کنترل نشود ممکن است در مسیر استقرار ERP به جای تمرکز بر ارزش آفرینی کسب و کار، بر روی استقرار پروژه با آخرین فناوریها تمرکز شود.
در کنترل و پایش همسویی لازم است تنها به اهداف تعریف شده در فاز طرحریزی پروژه اکتفا نشود. زیرا با توجه به مدت طولانی استقرار ERP در سازمانها و تغییرات بهوجود آمده در حوزه فناوری و فضای رقابتی در طول این زمان، ممکن است اهداف راهبردی در طول استقرار پروژه تغییر کنند. لذا پایش و کنترل میزان همسویی، فرآیندی مستمر در طول اجرای پروژه است. ایجاد همسویی نیازمند تمرکز ویژه بر افراد، ارتباطات، انتظارات مدیریتی، آموزشهای پیشنهادی و جلب حمایت مدیریت ارشد است.
مشارکت پرسنل یک سازمان در اجرای موفق یک پروژه ERP از موارد دیگری است که اهمیت آن بر کسی پوشیده نیست اما یک اشتباه متداول مدیریت سازمانها آن است که معمولا به پرسنل اجازه میدهند مشارکتشان را در توسعه ERP در سازمان به تعویق بیندازند غافل از اینکه این موضوع بر نحوهای که آنها در ساختار جدید سازمانی مبتنی بر ERP ایفا نقش خواهند کرد تاثیر خواهد گذاشت. به علاوه، پرسنل نیاز به آموزشهای گسترده در زمینه فرآیندهای کسب و کاری تغییریافته و آموزشهای عملی کار با سیستم نرمافزاری جدید دارند تا بتوانند فعالیتهای خود را منطبق با فرآیندهای جدید انجام داده و تعامل موثری با سیستم جدید نرمافزاری برقرار نمایند. آموزش دانش و مهارت مورد نیاز به افراد، مشارکت فعال آنها در فرآیند توسعه را به دنبال خواهد داشت و به آنها کمک میکند تا نقش سازمانی خود در ساختار جدید حاصل از استقرار ERP را به درستی درک نمایند و در تمامی مراحل این تغییرات سازمانی مشارکت فعال داشته باشند.
حوزه «مدیریت تغییرات سازمانی و آموزش» یکی از حوزههایی است که هزینههای مرتبط با آن را به سادگی نمیتوان محدود کرد، استقرار سیستم جدید که حضور 24 ساعته پرسنل را در شرایط اضطرار میطلبد فشارهای زیادی بر پرسنل تحمیل خواهد کرد. این موضوع یکی از دلایل اصلی ترک سازمان و عدم ماندگاری پرسنل در طول استقرار ERP است. جذب پرسنل جدید و تجدید آموزشها باعث ازدیاد هزینهها میشود. بودجهبندی و مدیریت تغییرات مناسب میتواند ریسک عدم ماندگاری پرسنل را کاهش دهد.
سازمان باید مالکین فرآیندهای کسبوکار و مدیران پیشرو را مشخص کند. این افراد علاوه بر مالکیت فرآیند مورد نظر، مسئولیت تشخیص اثرات کارکردهای یک گروه فرآیند بر روی گروه دیگر و تشخیص وابستگیهای فرآیندی به منظور تعاملات اثربخش را برعهده دارند. همچنین این افراد با هدایت فرآیندها، اجرای فرآیندهای سازمان مطابق با طراحی جدید و عدم بازگشت فعالیتهای پرسنل مطابق با فرآیندهای پیشین را تضمین میکنند.
مدیریت طرح و پروژه
برای طرحریزی و مدیریت پروژه نیاز به یک نظام مدیریت طرح و پروژه شامل حوزههای فرآیندی، نیروی انسانی و فناوری است. فرآیندهای برنامهریزی (طرحریزی) طرح و پروژهها، مدیریت محدوده، مدیریت روابط با سودبران، پایش، کنترل و گزارشدهی، مدیریت کیفیت، مدیریت منابع ، مدیریت زمان، یکپارچی پروژهها و اختتام پروژه و طرح از جمله فرآیندهای کلیدی مدیریت طرح و پروژه است. در حوزه نیروی انسانی اولویتبندی، ساختار تیم پروژه، مالکیت فرآیندی، نحوه ارتباطات و سلسله مراتب گزارشدهی از مواردی است که لازم است به درستی تدوین شده و استقرار یابد. عدم توجه کافی به حوزه نیروی انسانی ممکن است منجر به ناامیدی و سرخوردگی پرسنل نسبت به دستاوردهای پروژه شده مشارکت نامناسب آنها را سبب شود.
شروع یک پروژه استقرار ERP بر اساس یک الزام کسب و کاری است. این الزام ممکن است پاسخگویی مناسبتر و سریعتر به مشتریان، رضایتمندی بالاتر پرسنل، دستیابی به سهم بالاتری از بازار، کنترل بهتر فرآیندهای داخلی، همکاری بهتر با شرکا و یا شفافیت اطلاعاتی و ارائه اطلاعات مورد نیاز برای تصمیمگیری اعضای هیئت مدیره و صاحبان سهام باشد. آغاز یک پروژه ERP بدون وجود الزام کسبوکار باعث متوقف شدن پروژه در میانه راه و یا شکست آن میشود. در واقع اگر استقرار ERP را یک سفر بدانیم، الزام کسب و کاری دلیل آغاز این سفر است. برای تحقق این الزام و انجام سفر لازم است جزییات انجام طرح و پروژه، نقاط عطف و فهرست و زمانبندی فعالیتها تعیین شوند. تیم مدیریت طرح و پروژه باید قابلیت انجام موارد زیر را داشته باشد
- جلب مشارکت کاربران کسبوکار و فناوری در اتخاذ تصمیمات مربوط به استقرار ERP
- تسهیل اتخاذ تصمیمات سخت و کلیدی مانند پیادهسازی یک مولفه ERP مطابق با فرآیندهای متناظر موجود سازمان یا طراحی مجدد فرآیندهای مربوط به یک مولفه وسپس پیادهسازی ERP
حمایت مدیریت ارشد و تعیین ساختار پاسخگویی
نبود حمایت مدیریت ارشد و عدم مشارکت فعال او در فرآیند استقرار ERP سرخوردگی تیم پروژه و کاربران را بهوجود آورده و باعث میشود تغییرات برنامهریزی شده به درستی تحقق نیابد. اجرای یک پروژه با زمانی بالغ بر یک سال و نیم که کل فرآیندهای مختلف سازمانی را تحت تاثیر قرار داده و طراحی مجدد بخشی از آنها را سبب میشود باعث تضادهایی بین فناوری و کسبوکار خواهد شد. مدیریت ارشد میتواند با حضور در ساختار تصمیمگیری پروژه تضادهای بین دو حوزه مختلف کسب وکار و یا تضادهای بین حوزههای کسب وکار و فناوری را حل و فصل نماید. طراحی مجدد فرآیندها نیاز به مدیران پیشرو دارد تا ریسکها را پذیرفته و در زمینه استقرار آن فرآیندها پاسخگو باشند.
از جمله مواردی که مسیر اجرا را هموار میسازد تعریف و تخصیص نقشهای تصمیمگیری و پاسخگویی نسبت به انواع تصمیمات مطرح در استقرار یک ERP و ایجاد ساختار راهبری پروژه است. نمونهای از این تصمیمات شامل موارد ذیل است:
- شناسایی فرآیندهای کلیدی کسب وکار و چگونگی ارتباط آنها با سایر فرآیندها
- نحوه تامین و یکپارچهسازی اطلاعات مورد نیاز فرآیندهای کلیدی
- انتخاب نظامهای مدیریت فناوری اطلاعات به منظوراستانداردسازی فرآیندها و ایجاد بستر یکپارچه اطلاعاتی
- تعیین خدمات زیر ساختی تحقق بخش اهداف راهبردی
- نحوه صرف در زمینه خدمات زیر ساختی
- نحوه تضمین بروز رسانی زیرساخت
- مالکیت هر یک از فرآیندهای ERP
- اولویت تغییر و بهبود فرآیندها
- توزیع سبد پروژه ها و خدمات فناوری اطلاعات
- چگونگی ایجاد تعادل بین نوآوری و استانداردسازی تعادل
- نحوه ایجاد ارتباطات مابین هزینه های کل صرف شده برای سازمان با هزینه های واحدهای کسب و کاری خاص
مدیریت تامین کنندگان
یکی از موضوعات قابل تامل کلیه پروژههای برونسپاری که تامینکنندگانی خارج از مجموعه یک سازمان مسوولیت اجرا و انجام پروژه را برعهده دارند، متکی شدن سازمان به تامینکنندگان خارجی است. این موضوع اگر به درستی مدیریت نشود تهدیدهایی را برای سازمانها به وجود میآورد. آنچه معمولا در تعامل با تامینکننده سیستم نرمافزاریERP (مجری) چالش جدی است واگذاری کامل وظایف تحلیل نیازمندیها، تصدیق پیادهسازی و پذیرش محصول به تامینکننده است. بدیهی است که وجود مشاور و تیم تامینکننده در طول فازهای اجرای ERP برای سازمان لازم و حیاتی است. اما انتظار داشتن از تامینکننده که نیازهای کسبوکاری سازمان را استخراج نموده و در انتهای پروژه تحقق آنها را تضمین کند انتظاری غیرواقعی است. راهکار درست همکاری تیمی از تحلیلگران کسبوکار با مجری در استخراج و تحلیل نیازمندیها به عنوان فاز آغازین پروژه است. این تحلیلگران مالکین فرآیندهای کسبوکار هستند که علاوه بر مشارکت در تحلیل نیازمندیها، آموزشهای حین کار را از مجری دریافت کرده و به عنوان مدیران پیشرو در استقرار ERP مشارکت دارند. مرحله آزمون پذیرش و تصدیق و صحهگذاری محصول با محوریت ایشان انجام خواهد شد.
موضوع دوم در تنظیم قرارداد با مجری لحاظ کردن فعالیتهای مجری پس از استقرار ERP به منظور پایداری سیستم، حصول دستاوردها و ارتقاء دانش و ایجاد مهارت در پرسنل سازمان به منظور استفاده موثر از سیستم است. در طرحهای آموزشی مربوط به پروژه لازم است ملاحظات لازم مربوط به عدم ماندگاری پرسنل و پرورش بیش از یک نفر برای هر نقش سازمانی لحاظ شود.
کنترل افزایش انفجاری هزینه
بعضی از علل اصلی افزایش انفجاری هزینه در پروژههای ERP همانطور که قبلا عنوان شد مرتبط با مدیریت تغییرات، حجم سفارشیسازی سیستم و آموزشهای مورد نیاز است. از جمله حوزههایی که معمولا میزان برآورد اولیه آنها کمتر از میزان واقعی است و به عنوان حوزههای پنهان مد نظر قرار میگیرند هزینههای مربوط به تبدیل اطلاعات، تغییرات واسط کاربری، تغییرات گزارشها، آزمونهای یکپارچهسازی، دوبارهکاریهای فرآیندی و هزینههای آموزش است.
راهکار سازمان برای کاهش ریسک افزایش انفجاری هزینه، تعیین هزینههای کل سیستم موجود در سازمان به عنوان خط مبنا و استقرار سازوکارهای پایش و سنجش مستمر تغییرات هزینه و ارائه گزارشهای مرتبط بر اساس ساختار راهبری پروژه است.
فرآیندهای کسب و کار و کارکردهای سیستم
حوزه دوم مخاطرات سازمانی به موضوع فرآیندهای سازمان و تعیین مشخصات سیستم نرمافزاری اختصاص دارد. این حوزه دو موضوع بازمهندسی فرآیندهای کسب و کار و تعیین کارکردهای سیستم نرمافزاری را در بر میگیرد.
یکی از تصمیمات کلیدی در استقرار سیستم ERP ، سفارشی سازی سیستم به منظور تطابق با فرآیندهای موجود کسب و کار در سازمان و یا بازمهندسی فرآیندها و سپس استقرار سیستم است. از آنجا که این تصمیم بسته به بلوغ هر فرآیند در سازمان، میزان تطابق آن با الگوهای استاندارد و فرهنگ سازمانی هر سازمان متفاوت است، هر سازمان بسته به شرایط خود اقدام به تصمیمگیری اقدام میکند. این تصمیم ممکن است از فرآیندی به فرآیند دیگر متفاوت باشد.
ریسک دوم این حوزه مطابقت کارکردهای سیستم نرمافزاری با نیازمندیهای سودبران است. استخراج نیازمندیها پیش از اقدام به پیادهسازی میتواند این ریسک را کاهش دهد.
بازمهندسی فرآیندهای کسب وکار
اینرسی پرسنل سازمان در تغییر فرآیندهای انجام کار و نحوه تعامل با سیستم نرمافزاری جدید بسیار بالاست؛ حتی اگر این فرآیندها بر اساس استانداردها و بروشها بازطراحی شده و تعامل با سیستم جدید به مراتب سادهتر از موارد پیشین باشد، پرسنل سازمان ترجیح میدهند روشی را در تعامل با سیستمهای نرمافزاری دنبال کنند که سالها به آن عادت کردهاند.
در استقرار سیستم ERP ارائه آموزشهای فرآیندی، نحوه کار با سیستم جدید نرمافزاری و آموزشهای حین کار میتواند نقش مهمی در کاهش اینرسی پرسنل و مقاوت آنها نسبت به تغییر داشته باشد. هدف از این آموزشها، حصول اطمینان از کافی بودن مهارت و دانش پرسنل برای تعامل با سیستم مکانیزه، آگاهی پرسنل از نقش سازمانی خود در انجام فرآیندهای جدید و اشراف به کلیه فرآیندهای سازمانی است تا پرسنل بتوانند تاثیرات فعالیتهای خود بر سایر فرآیندها و کاربران سیستم را درک نمایند.
نکته دیگر در بازمهندسی فرآیندها، اشکالات مربوط به پیکربندی ناصحیح فرآیندها و تاثیرات پیشبینی نشده فرآیندهایی جدید بر روی یکدیگر است که پس از استقرار سیستم مطرح شده و قابل شناسایی و رفع است. استقرار نظام کنترلهای داخلی و پایش مستمر فرآیندها یکی از راهکارهای شناسایی زودهنگام این اشکالات و رفع آنها است .
تعیین کارکردهای سیستم نرمافزاری
یکی از ریسکهای مطرح در حوزه استقرار ERP در سازمانها عدم تطابق کارکردهای سیستم با خواستههای سودبران و نیازمندیهای استخراج شده است. استقرار ERP در سازمانهایی که این پروژه بدون استخراج و تحلیل دقیق نیازمندیها، و صرفا بر اساس نیازمندیهای مبهم و نادقیق آغاز میشود، در میانه راه متوقف میشود. زیرا در میانه راه مشخص میشود از یک سو سیستم نرمافزاری جوابگوی نیازمندیها نبوده و از سوی دیگر سفارشیسازی بیش از حد سیستم ERP ریسک عدم یکپارچگی و بروز اشکالات نرمافزاری به علت پیچیدهبودن انجام آزمونهای جامع را بالا میبرد. راهکار مشخص به منظور کاهش این ریسک استخراج و تحلیل نیازمندیهای کسبوکار، تعیین مشخصات سیستم، تعیین رویکرد فناوری و معماری اطلاعات در فاز آغازین پروژه است. همانطور که قبلا نیز بیان شد تدوین نیازمندیها و تعیین راهکارهای متناظر بر اساس تعامل موثر تحلیلگران کسب وکار و مجری انجام میشود.
بهکارگیری استانداردهای مهندسی نیازمندیها و پیروی از بهروشهای این حوزه در کاهش این مخاطره بسیار تاثیرگذار است.
راهکار پیشنهادی
راهکار پیشنهادی به منظور کاهش ریسکهای عنوان شده استقرار نظام راهبری و مدیریت فناوری اطلاعات مبتنی بر کوبیت 5 با تمرکز بر ارتقا ظرفیت کارفرمایی پیش از استقرار سیستم ERP در سازمانهاست.
کوبیت 5 یکی از چارچوبهای مطرح در زمینه راهبری و مدیریت فناوری اطلاعات است که میتواند به عنوان مبنای طراحی و استقرار فرآیندهای راهبری و مدیریت مد نظر قرار گیرد. این چارچوب مبتنی بر 37 فرآیند است که در 5 حوزه فرآیندی ارائه شدهاند. راهکار پیادهسازی این 37 فرآیند شناسایی نقاط آسیبپذیر هر سازمان، تعیین اهداف اصلی سازمان از پیادهسازی و تعیین محدوده حداقلی از فرآیندهای تحقق بخش اهداف است. از آنجا که از 5 گروه فرآیندی کوبیت5 طراحی و استقرار فرآیندهای مرتبط با ارتقاء ظرفیت کارفرمایی بیشترین تاثیر را در زمینه انجام اثربخش استقرار ERP ایجاد خواهد کرد، پیادهسازی این فرآیندها پیش از اقدام به استقرار سیستم ERP پیشنهاد میشود. مطابق شکل 1 این فرآیندها شامل موارد ذیل هستند:
- مدیریت پروژهها و طرحها، تدوین نیازمندیها، شناسایی و ساخت راهکار، مدیریت تغییرات و پذیرش و انتقال تغییرات از گروه فرآیندهای ساخت، خرید(اکتساب) و پیادهسازی
- مدیریت پیکربندی از گروه فرآیندهای تحویل، ارائه خدمت و پشتیبانی
- مدیریت تامینکنندگان، مدیریت ریسک و مدیریت کیفیت از گروه همسویی، طرحریزی و سازماندهی
- تضمین شفافیت در ارائه اطلاعات به سودبران و ایجاد و پایش چارچوب حاکمیت از گروه سنجش، هدایت و پایش
- ارزیابی و پایش عملکرد و انطباق و پایش نظام کنترلهای داخلی از گروه پایش، سنجش و ارزیابی

شکل 1: نقشه فرآیندی کوبیت 5
انتخاب تعدادی از فرآیندهای کوبیت5 ریسک عدم یکپارچگی فرآیندهای پیادهسازی شده را دربردارد. به منظور کاهش این ریسک یک راهکار مناسب استفاده از چارچوب CMMI-Acquisition در کنارکوبیت 5 است.
این چارچوب، یک چارچوب مبتنی بر بلوغ است که در زمینه تقدم و تاخر پیادهسازی فرآیندهای راهبری و مدیریت بر اساس بلوغ هر سازمان توصیه و الزاماتی ارائه میکند. بهکارگیری این چارچوب همراه با مدل کوبیت5 میتواند یکپارچگی فرآیندهای پیادهسازی شده در گام نخست و اضافهکردن سایر فرآیندها در گامهای بعدی را تضمین نماید.
در جدول 1 مفهرست فرآیندهایی که بیشترین تاثیر در کاهش هر ریسک راهبردی ERP را دارند مشخص شده است.
جدول 1: جدول نگاشت ریسکها-فرآیندها
ردیف |
عنوان ریسک |
فهرست فرآیندهای پیشنهادی به منظور کاهش ریسک |
1 |
مدیریت تغییرات سازمانی و آموزش |
مدیریت تغییرات
پذیرش و انتقال تغییرات
مدیریت پیکربندی |
2 |
مدیریت طرح و پروژه |
مدیریت پروژهها و طرحها
مدیریت کیفیت
مدیریت ریسک |
3 |
حمایت مدیریت ارشد و تعیین ساختار پاسخگویی |
ایجاد و پایش چارچوب حاکمیت
تضمین شفافیت در ارائه اطلاعات به ذینفعان |
4 |
مدیریت تامینکنندگان |
مدیریت تامینکنندگان
مدیریت ریسک |
5 |
کنترل افزایش انفجاری هزینه |
مدیریت ریسک
ارزیابی و پایش عملکرد و انطباق
نظام پایش کنترلهای داخلی |
6 |
بازمهندسی فرآیندهای کسب وکار |
شناسایی و ساخت راهکار
نظام پایش کنترلهای داخلی |
7 |
تعیین کارکردهای سیستم نرمافزاری |
تدوین نیازمندیها
شناسایی و ساخت راهکار |
مراحل لازم به منظور پیادهسازی و استقرار فرآیندهای منتخب از کوبیت 5 مطابق شکل 2 شامل موارد ذیل است:
- مرحله صفر: طرحريزي پروژه
- مرحله یک: ارزيابي وضع موجود و طراحی کلان
- مرحله دو: طراحی و استقرار فرآیندهای مطلوب
- مرحله سه: آموزش و انتقال دانش
بر اين اساس، ابتدا طرح مدیریت پروژه تدوین شده تا هدايت فعاليتها مطابق آن صورت گيرد. سپس ارزیابی وضعيت موجود فرآیندهای ارتقا ظرفیت کارفرمایی بر اساس مدل ارزیابی PAM و CMMI-ACQانجام ميشود. در ادامه و بر اساس يافتههاي ارزيابي وضع موجود و همچنين الزامات مدل ارزیابی، نماي کلي از فرآيندها، ارتباط آنها با يکديگر و نقشهاي درگير در مديريت و اجراي فرآيندها، در قالب طرح کلان طراحی ميشود. در مرحله بعدي، فرآیندهای مطلوب در سه گام، طراحی شده و استقرار مییابند. در طراحی فرآیندهای منتخب، روالهای سنجش و پایش هر فرآیند به منظور استقرار چرخه مدیریتی PDCA برای بهبود مستمر در نظر گرفته میشود. مرحله آموزش از ابتدای طراحی مطلوب و به موازات این مرحله آغاز و تا اتمام پروژه ادامه دارد.

شکل 2: مراحل انجام کار
مراجع
[1] ISACA, Security, Audit and Control Features SAP® ERP, 4th Edition, 2015
[2] Panorama Consulting Solutions, 2015 ERP REPORT, 2015
[3] ISACA, COBIT5: Enabling Processes, 2012
[4] Lawrence T. Osiecki, Mike Phillips, John Scibilia, Understanding and Leveraging a Supplier’s CMMI® Efforts: A Guidebook for Acquirers (Revised for V1.3), 2011
[5]ISACA, Process Assessment Model (PAM): Using COBIT ® 5, 2013
|